تبدیل

برای خودم مینویسم اینجا...تا حواسم باشد دارم چه کار می کنم

تبدیل

برای خودم مینویسم اینجا...تا حواسم باشد دارم چه کار می کنم

فصل درو

چهارشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۰۰ ق.ظ


سرمای ساعت 6 صبح به جانم چنگ می اندازد و کولر را خاموش نمیکنم. به سوی تو خیز برمیدارم و توی پتوی همیشه همراهم گم می شوم. خوابهای آشفته ام را مرور میکنم و میفهمم دارم اشتباه می زنم، تو را ولی هنوز عاشقم. توی دستهایم ها میکنم و به آنچه ک هست خو میگیرم، شبیه همان روزهایی ک مرا ب اینجایی رساند که هستم. هشدار هفت و نیم صبح را خاموش میکنم و رویایی ک فصل آخر این دغدغه را به دوش می کشد، به نیم ساعت با تو بودن دعوت میکنم. خودم را به دانشمندی ک نیست می رسانم؛ و برای درو به دستان توانای او پناه می برم. مسافر را گوش می سپارم و شور سفر را در دلم بیدار می کنم و به آنچه ک انتخاب کردم، به آن سهمی که برداشتم و آن سهمی که می خواهم متعهد می شوم. درست ک این روزها آرام ندارم ولی، یادت باشد چقدر دوستت دارم و از خداوند خدا برای تو تاب و عشق و نور می خواهم.

  • ۹۶/۰۲/۲۷
  • negar at