تبدیل

برای خودم مینویسم اینجا...تا حواسم باشد دارم چه کار می کنم

تبدیل

برای خودم مینویسم اینجا...تا حواسم باشد دارم چه کار می کنم

خواب دیده

شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۴۰ ق.ظ

به یاد تویی که دوستت دارم. توجیه ها توی سرم زندگی می کنند که من نمی توانستم به اسم عشق فساد کنم، همه ی شکستن ها از مدارایی ناجور با شرایط شروع شده اند و هرچقدر هم اشتباه کرده باشم یک روزی، یک دل بزرگ دارم که می بخشد و جمع و جور می کند، پس خیلی می ارزم. توجیه ها فریاد می زنند ک عشق تماشا نمی کند، نجات می دهد. که عشق به نابودی نمی کشاند، حی و حاظرت می کنند. و آنچه را که نمی توانم کنترلش کنم، رها می کنم.


دو روز به روز مبادا مانده و برای تنهایی اصیل آماده می شوم. حلقه ای ک شکسته شده به رشک می کشاند مرا و جری تر می شوم که از پسش بربیایم همین روزها. شکستن این حلقه را از تو می خواهم که همه دارایی منی. شغلی که نیست، قطعه ی بزرگیست ک نردبان و پازل زندگی ام کمش دارد. باور نکرده ام خودم را هنوز و این برایم بار زیادی دارد. به استخوان هایم می کوبم که بیدار شوند و بدانند کار اولشان روی پای خودم نگه داشتن من است. با این که ساختم از خودم، خیلی به کار آنها که دوستشان دارم نمی آیم و به خودم تشر میزنم که دهع، با یک گوشه از توانایی هایت شروع کن دیگه بی عرضه!


از آدم های توی سرم عبور می کنم و برای روزی نو آماده می شوم. کور سوی امیدی به قاف ها دارم هنوز و عمیق منم. از فشار به خودم و سفت و سخت گرفتن همه چیز، نتیجه نگرفتم و امروز فقط سعی می کنم ببینم سقف توان و تمرکزم کجاست، و میسازم با خودم. راستی ها را یاد خودم می آورم، خوابِ گلشاهی را مرور می کنم و لپ تاپم را روشن می کنم و فرمان می دهم همراهم باشد که، به پیشواز تقدیری بلند خواهیم رفت، انشالله.


  • ۹۶/۰۵/۱۴
  • negar at