فرار از زندان
للحق ؛
قرار شد پنجشنبه ها را آف کنیم و از دیدنی های شهر بهره ببریم. تا اولا این تعطیلی و لزوم جبرانش انگیزه ای باشد برای بالا بردن بهره وری باقی روزهای کاری، ثانیا شناخت و تجربه و مشاهده ای جمع کنیم و نهایتا ریکاوری شده باشیم. دیروز اولین روز اجرای این برنامه بود. خلاصه اگر بگویم نصف انتظار هم حالم خوب نبود!
من "آدمِ تنهایی" ام انگار. همیشه از خلوت با خودم نهایت لذت و استفاده را می برم، و این کم کم نگرانم می کند! اینجوری کسی نیست که فضای افکارم تنگ کند، توجهم را جلب به چیز از نظر خودش جالبی بخواهد، کسی نیست که نگذارد توی تاکسی و مترو از وقتم استفاده کنم. کسی نیست که نخواهد جهانِ جلویِ چشمم را، زیر زبان خودم بچشم و به روش خودم تعبیر کنم.
قرار شد پنجشنبه ی بعد گروه را بپیچانم و تن ها آسمان شهر را زیر کفش هایم مرور کنم. اما هنوز به نتیجه نرسیدم که وقتی همه خوابند، خیلی ساده جیم شوم و یا خیلی رک توی رویشان بایستم و بگویم جسارتا من با تنها قدم زدن و بیشتر فکر کردن و کمتر خندیدن، بیشتر حال می کنم!
- ۹۴/۰۷/۱۷