یکی که تو را می شناسد
به یاد تو ؛
ADT آپدیت می کنم و گوش دنیایم را به پاپیلون می سپارم. فاز آدمهایی را برمی دارم که به همه چیزشان رسیده اند و جای خالی همان عشق قدیمی توی دلشان چنگ میزند. ویولنم را به همراهی اش می خوانم و درد می نوازم. نیر، فار، وراور یو آر، آی بلیو ذت د هارت داز گُ آن...
راه می خواندم و بیش از این شور نمی زنم. فردا را به فرداها می سپارم و می پذیرم که بی این فرود و فراز هیچ سمفونی به شکوه نمی رسد. اسمارت فون بیچاره ام را به کنجی می سپارم و می بینم که این سامورایی مشکی به دستم چقدر می آید. باز هم سانس و مسیر اکران "ارغوان" به برنامه ام نمی خواند و گاهی انگار واقعا قسمت نیست که نیست، میروم که بی خیالش باشم و جایش الی خودم را ببینم. الی بهتر این روزهایم را می فهمد، قدرش می دانم. تو ولی داغیاین روزها. دیر یادت می آید فهمیده شدن و دوست داشته شدن با همه ی کم و بیش، چه داشتنی بکری ست.
- ۹۴/۰۹/۱۴